نوشته ی ششم: ۱۸ آبان ۱۴۰۴
از ۵ شنبه دیگه نماز نخوندم. حتی قبل از پریودم بود یعنی شبش پریود شدم ولی آشفتگیم زیاد شده بود اون روز. اونقدر که نماز ظهر و عصر واقعاً یادم رفت! و چون یادم رفته بود دیگه کلاً نخوندم.
از اینکه خودمو گول بزنم متنفرم. از اینکه بدون تمرکز وایسم سر نماز بدم میاد... میدونم که حتی همین نماز بی تمرکز رو وقتی میخونم آدم متعادل تری ام تا وقتی نمیخونم. ولی بازم دلم نمیخواد نماز عادتی بخونم. نمازی که بین رکعتهاش اشتباه کنی و وقتی تموم شه خوشحال شی...
لیاقت ندارم...
+ نوشته شده در یکشنبه هجدهم آبان ۱۴۰۴ ساعت 21:0 توسط زر
|